به گزارش شهرآرانیوز، احمد پسر نوجوان ۱۶ سالهای است، که مادرش به واسطه تک فرزند بودن و ترس از این که برای او اتفاقی بیافتد، تمام تلاش خود را میکند که به تنهایی جایی نرود یا حتی حاضر نیست که برای یک خرید ساده او را به بیرون از خانه بفرستد، این مادر همیشه سعی میکند، بیشتر کارهایی که خود احمد توانایی انجام آن را دارد را خودش انجام دهد.
این شیوه رفتاری مادر احمد باعث شده است که نه تنها احمد به نوجوانی گوشهگیر و خجالتی تبدیل شود، بلکه حتی در مهمانیهای خانوادگی، جشنها و مراسمات مذهبی نیز یا شرکت نمیکند، یا هم اگر میرود سعی میکند کمتر در انظار عموم باشد و معمولا تا زمان تمام شدن مهمانی در گوشهای مینشیند. این نوجوان در مدرسه نیز همین شیوه رفتاری را دارد. شاید مثل احمد کودکان و نوجوانان زیادی باشند، که به دلایل مختلف، تبدیل به کودکان گوشهگیری شدند، که به سختی میتوانند سادهترین روابط اجتماعی را انجام دهند. در این زمینه با خانم ژیلا آهنگرزاده روانشناس بالینی به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
خجالتی بودن خصوصیتی در انسان است که میتوانیم آن را به شخصیت نسبت دهیم. مثلا میگوییم شخصیت خجالتی. به طور کلی شخصیت تحت تاثیر ژن یا وراثت و محیط یا تربیت قرار میگیرد، والدینی که کم رو، خجالتی و کم صحبت هستند و رفت و آمد کمتری با دیگران دارند. قاعدتا این مدل رفتاری و الگوی ارتباطی را هم به فرزند یا فرزندانشان انتقال میدهند. حال اگر ما به این دو بحث آگاهی را اضافه کنیم، میتوانیم بگوییم که خجالتی بودن، تحت تاثیر سه عامل ژن، محیط و آگاهی است.
عامل سوم را ما خودمان اضافه میکنیم. در غرب و روانشناسی غربی طرفدارانی هستند که میگویند فقط ژن، برخی میگویند فقط تربیت و برخی به صورت التقاطی میگویند این دو. اما ما، چون قائل به حق انتخاب و تفکر در انسان هستیم و برای اراده جایگاه ویژهای در نظر میگیریم، به آن دو عامل آگاهی را هم اضافه میکنیم؛ بنابراین خجالتی بودن میتواند تحت تاثیر ژن یا تربیت باشد. این دو عامل خجالتی بودن را میتوانیم مرحله به مرحله با افزایش آگاهی و یادگیری مهارتهای زندگی در راس آن مهارت ارتباط موثر و با حساسیتزدایی منظم از بین ببریم.
کودکان و نوجوان به بازی درمانی و تئاتر درمانی پاسخ بسیار مثبتی میدهند. برای رشد شخصیتی بچهها ما میتوانیم آنها را در محیطهایی که هم سن و سالهای خودشان هستند، قرار دهیم، با قرار گرفتن در محیطهای بازی، اگر در این محیطها بچه احساس کمرویی کرد، ما میتوانیم برای لحظاتی کنارش قرار بگیریم و از یک همبازی خواهش کنیم که با بچه ما بازی کند و یا این که برای شروع میتوانیم از بازیهایی استفاده کنیم که در آن بچه رشد خلاقیت و شخصیت را دارد، اما فعلا به صورت انفرادی است مثل ورزشهای انفرادی. بعد در ادامه وقتی که فرزند ما مهارت بیشتری کسب کرد، آنگاه دنبال بازیهای دسته جمعی برویم.
حتما بچهها را به محیطهای اجتماعی ببریم، آنها را در مراحل اولیه در کنارخودمان قرار بدهیم. در مراحل ثانویه با نظارت غیر مستقیم اجازه بدهیم که کودکان با همسالان خود که تاثیر زیادی بر آنها دارند، تعامل کنند، یعنی ما نظارتمان در سالهای اولیه کودک قائدتا مستقیم است. معمولا هفت سال اول نظارت بر کودک مستقیم، هفت سال دوم کمی نظارت را غیرمستقیم و در هفت سال سوم یعنی ۱۴ تا ۲۱ سالگی سعی میکنیم، نظارت بیشتر به شکل غیر مستقیم باشد و اجازه دهیم فرزندمان در دوران بلوغ برای خودش تصمیماتی بگیرد؛ بنابراین بردن بچهها در محیطهای اجتماعی مثل مساجد، جاهای تفریحی، موزه، کنسرت، تئاتر، سینما، مهمانیهای خانوادگی و دوستانه و اردوهای زیارتی یا تفریحی مدارس، باغهای پرندگان و گیاهان، باغ وحش، شهربازی همه اینها در رشد شخصیت کودک و کاهش ویژگی مثل خجالتی بودن تاثیر میگذارد. این که بچه با طبیعت و با همنوعاش ارتباط برقرار کند، نقش موثری روی رشد شخصیتی او دارد. در کل ما باید با سه چیز ارتباط برقرار کنیم، خدا، انسان و طبیعت. حبس شدن در یک محیط بسته، بازیهای کامپیوتری و گوشی دست گرفتن، در رشد شخصیتی کودک اختلال ایجاد میکند. حتما باید تعامل به صورت انسانی باشد و باید با همنوع خودمان ارتباط داشته باشیم.
به جای این که بگوییم خجالتی بودن را در بچه کاهش بدهیم، بهتر است، بگوییم اعتماد به نفس، عزت نفس و مهارت اجتماعی موثر را در او افزایش بدهیم. از ارزیابی مقایسهای به شدت پرهیز کنیم و فرزند خود را با فرزندان دیگران مقایسه نکنیم، استعدادها، توانمندیها، علایق و سلیقه فرزند خودمان را در نظر بگیریم. نسبت به فرزندمان محبت مثبت نامشروط داشته باشیم یعنی برای دوست داشتن بچه شرط نگذاریم. این که بگوییم اگر این کار را انجام ندهی دوست دارم، اگر انجام بدهی دوستت ندارم. از این شرطها نگذاریم. اگر بچهای یک رفتار نادرستی دارد ما میتوانیم از اصل «پریماک» استفاده کنیم. این اصل میگویید شما میتوانید از یک مسئلهای که بچه به آن علاقه دارد، برای کاهش رفتاری که ناراحت کننده است، استفاده کنید. مثلا بچه مشقهایش را نمینویسد، یا سلام نمیکند، اما به تماشای تلویزیون و کارتون علاقه دارد. به او میگوییم که اول سلام کن یا اول مشقهایت را بنویس، بعد کارتون مورد علاقهات را تماشا کن، یا قبل از این که کارتون مورد علاقهات شروع شود، تکالیفات را انجام بده.
خانواده اولین نهادی است که کودک در آن رشد پیدا میکند، اگر خانواده در قبال کودک خجالتی راهکار مناسب (مهارت ارتباط موثر و بردن کودکان به محیطهای اجتماعی) انجام ندهد. قاعدتا این کودک در سنین نوجوانی و جوانی که فرد با همسالانش ارتباط دارد، نمیتواند ارتباط مناسب برقرار کند، در دوستیابی دچار مشکل میشود، وقتی کسی ارتباط موثر را یاد نگیرد به احتمال زیاد نمیتواند شغل خوب و همسر خوبی را هم انتخاب کند. عصر ارتباطات است. ما باید به فرزندانمان آموزش دهیم که حتما تاریخ تولد دوستان و همکاران خودشان را در تقویم یادداشت کنند و حتما این روزها را به آنها تبریک بگویند، چون سالروز تولد خیلی برای افراد مهم است، یا اعیاد را به هم تبریک بگویند، یا در فواصل زمانی مختلف حال دوستان، فامیل، نزدیکان و معلمشان را بپرسند. اینها میشود تعامل. وقتی که بشر تعامل برقرار کند در اصل دارد به خودش کمک میکند، ضمن این که همه ما نیاز به ارتباط داریم، به این شکل به خودش کمک میکند که افرادی که با آنها در ارتباط هستند، قاعدتا آنها نیز با او ارتباط برقرار میکنند و خودش هم لبریز از عشق و محبت دیگران میشود. اگر گرفتاری برایش پیش بیاید اینها به او کمک میکنند.
شما وقتی میخواهید وام بگیرید، نیاز به ضامن دارید اگر رفتار پسندیده، گذشته خوب و رابطه موثر با اطرافیانتان داشته باشید، برای پیدا کردن ضامن مشکلی ندارید. اما اگر ارتباطاتتان کم و خجالتی باشید و نتوانید ارتباط برقرار کنید، حتی از دریافت وام محروم میشوید. پس خجالتی بودن و به طبع آن نداشتن ارتباط موثر اختلال در عملکرد شغلی، اجتماعی و تحصیلی فرد ایجاد میکند. فرد نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند، سلامت اجتماعی در گرو این است که شما ارتباط موثر داشته باشید.
یکی از آسیبهایش این است که اگر اتفاقی برای یک فرد خجالتی بیافتد، این فرد قادر نیست، برود به مدیر یا ناظم مدرسه یا حتی به پلیس اطلاع بدهد و درخواست کمک کند. کسی که کم رو و خجالتی باشد، ارتباطات موثر اجتماعی ندارد، بنابراین تنها و منزوی میشود به طبع آن میتواند افسرده و حتی به شرطی که ژن اسکیزوفرنی داشته باشد، به اسکیزوفرنی هم مبتلا شود.
منبع: همشهری